وقتی که رفتی حتی بهم نگفتی که یه روزی برمیگردی
وقتی که رفتی منو با تموم خاطره هامون توی یه قبر دفن کردی
اره نازنین بی وفا
تو رفتی
اونم با چشمای اشکی!
ولی خدایی
خودت بگو
چندتا ازاون دونه های اشکی که من
واسه تک تک شون می مردم ،
واسه من بود؟
اخه مگه تو چند بار واسه من تب کردی
که من هر روز برات می مردم؟
.
.
.
یه بار دیگه حرفامو توی ذهنم مرور می کنم . میخوام همشونو بهت بگم
می خوام سرت داد بکشم
اما
اما تا عکستو توی دستم می گیرم ...
هیچی یادم نمیاد...
جز اینکه
دوستت دارم